کلمهی «دگرگونی بنیادی» در زبان انگلیسی به radical transformation یا fundamental change ترجمه میشود.
دگرگونی بنیادی به معنای تغییر عمیق و اساسی در یک پدیده، ساختار، نظام یا شیوهی زندگی است؛ تغییری که نهتنها سطحی یا ظاهری نیست، بلکه بنیادها و زیرساختهای یک موضوع را دگرگون میکند. این اصطلاح بیشتر در زمینههایی مانند علوم اجتماعی، سیاست، فلسفه، فناوری، و حتی روانشناسی فردی به کار میرود و بیانگر حرکتی است که وضعیت موجود را از ریشه متحول میسازد.
در تاریخ، نمونههای متعددی از دگرگونیهای بنیادی مشاهده میشود؛ برای مثال، انقلاب صنعتی در اروپا نه صرفاً یک تغییر تکنولوژیک، بلکه یک دگرگونی بنیادی در اقتصاد، فرهنگ و زندگی اجتماعی انسانها بود. این تغییر، شیوهی تولید، روابط کارگر و کارفرما، و حتی مفهوم زمان و کار را بهطور کامل بازتعریف کرد.
در سطح فردی نیز دگرگونی بنیادی میتواند رخ دهد؛ مثلاً فردی که با تغییر باورها، سبک زندگی یا الگوهای فکری خود، مسیری کاملاً متفاوت از گذشته را برمیگزیند. این نوع تغییر معمولاً با بحرانهای هویتی، تجربههای عمیق معنوی یا شرایط خاص روانی همراه است و نتیجهی آن، تولدی دوباره درونی محسوب میشود.
در فلسفه و علوم انسانی، دگرگونی بنیادی اغلب به تغییر در پارادایمها اشاره دارد. توماس کوهن در کتاب ساختار انقلابهای علمی نشان میدهد که چگونه تغییر در چارچوبهای فکری و نظری میتواند یک علم یا حوزهی دانش را بهکلی متحول کند. چنین تحولی فراتر از اصلاحات تدریجی است و ساختار شناختی یک جامعه علمی را از نو بنا مینهد.
دگرگونی بنیادی نقطهی عطفی است که پس از آن، بازگشت به وضعیت سابق تقریباً غیرممکن میشود. این مفهوم با واژههایی مانند «انقلاب»، «تحول اساسی» یا «تغییر ریشهای» هممعنا دانسته میشود و همواره بار معنایی سنگینی دارد که نشان از شکستن مرزهای گذشته و ورود به عرصهای نوین دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دگرگونی بنیادی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دگرگونی بنیادی